بوهمین گروو
[8] منطقهای است در شمال سان فرانسیسکو. منطقهای با طبیعت زیبا و پر از درختان بسیار قدیمی رد وود
[9]. در این منطقه ملک خصوصی عظیمی وجود دارد که از قدیمالایام شناخته شده به عنوان مکان تعطیلی تابستانی کاملا مردانه بسیاری از سران ثروت و قدرت جهان. همیشه شایعاتی عجیب پیرامون آن در جریان بود. بسیاری همه ساله از همه جای دنیا به آنجا میآمدند و تحت حفاظت رسمی پلیس در میان جنگل ناپدید میشدند. سر و صداهای عجیب به گوش میرسید و خلاصه داستانی مرموز بود. بالاخره معروفترین درز مستند آنچه در آنجا میگذرد توسط شخصی به نام آلکس جونز
[10] صورت گرفت. او توانست مخفیانه به آنجا وارد شده و از یکی از مراسم عمومی فیلمبرداری کند. لغات و نثر حقیر من قادر به توصیف آنچه آنجا میگذرد نیست. بهتر است خود دیده و قضاوت کنید.
دقت کنید که این یک مراسم عمومی بود. در همین مراسم شما یک نمایش قربانی انسان را شاهدید. بگوییم همهاش تئاتر است. این چه تئاتری است؟! انداختن یک تمثیل در آتش در پای مولوخ و صدای جیغ و ضجههای دردآور و تشویق حضار. تازه این نمایش
عمومی و برای تازه واردهاست. گزارشات حاکی از اعمالی بسیار وحشتناکتر برای خواص است.
این آقایان اموال و سهام و زندگی شما را در دست دارند. اینها بانکداران، شاهزادگان، علما، دکترها، مهندسان، معماران، سیاستمداران، جامعهشناسان، نویسندگان و خلاصه بهترینهای دنیای امروزند که بسیاری آنها را موفق و الگو حساب میکنند. برای مثل آنها شدن، خون و عرق میریزند و تازه هیچگاه بیش از کارمند و کارگری خدمتگزار و دست به سینه برایشان نشده و برای به همین مرحله رسیدن هم، با فواید دنیوی حاصل از آن، آبهای دهانشان روان است، سر و دست میشکنند و برای هم نوشابه باز میکنند. اینها سرنوشت شما و فرزندانتان را در دست گرفتهاند. اینها کلید موشکها و بمبهای اتمی را در دست دارند. شما شهروندان عزیز و مطیع برای تعطیلات میروید شمال، میروید دریا، کباب و باربکیو درست میکنید. آقایان میروند گروو مشغول همجنسبازی، سوزاندن "دغدغه"
[11] های خستهکنندهشان و قربانی کردن به یک مجسمه جغد عظیم که (تصادفا!) آن را
مولوخ مینامند. این اعتراف خود نیکسون بود که میگفت: "آنجا نهایت همجنسبازی که در ذهنتان هم نمیگنجد انجام میشود...".
سمت چپ مرد ایستاده، ریگان، دورانی که هنوز بازیگر فیلمهای رده 2 است، و سمت راست مرد ایستاده نیکسون.
سمت چپ نیکسون، کسی است که پلوتونیوم را به شما هدیه داد.
آیزنهاور – ژنرال و رئیسجمهور آمریکا
محافظت دولت از ملک پس از معروف شدن مکان و تظاهرات مردم
بوش و کارمندان سازمان سیا در بوهمین گروو
این سه تصویر مونتاژ اند، اما خوب واقعیت را نشان میدهند. همه افراد نشان داده شده در این مکان حاضر شدهاند.
اوباما. بوش. مک کین. کلینتون، راکفلر، بیل گیتس و بلر.
لطیفهای دیگر هم بگوییم و نمونهها را در اینجا به پایان آوریم. بنجامین فرانکلین آمریکایی مدتی در لندن اقامت داشت. چندین سال پیش تصمیم به تعمیر و بازسازی با خرج 1.9 میلیون پوندی خانهای که در آن سکونت داشت، در نزدیکی میدان ترافالگر
[12]، گرفتند. هنگام کار ماجرایی شبیه به ماجرای آن کنیسه نیویورکی خیابان آلدریچ به وقوع پیوست. کارگران باقیمانده ده جسد را در خانه این پدر محترم آمریکا پیدا کردند. شش تای آنان کودک بودند. در زمان خبر نوشتند که محققان احتمال میدهند اجساد بیشتری نیز در آشپزخانههای زیرزمینی دفن شده باشند. حدس زدن بهانه رسمیای که داده شد، الان دیگر نباید برایتان دشوار باشد. گفتند چون آقا دانشمند بوده احتمالا این اجساد را برای تشریح و مطالعات علمیش به خانه آورده. اما کسی که زحمت تحقیق و مطالعه درباره فرانکلین و ارتباطاتش با فرق و محافل مخفی را بکشد احتمالا به توضیحات دیگری که قانعکنندهترند خواهد رسید. مثلا ارتباطاتش با کلوپ آتش جهنم
[13] اشراف انگلیسی و دستهایی که در آئینها و مناسک رازآمیز داشت.
دیوید آیک محقق انگلیسی هنگام صحبت درباره اجساد پیدا شده در خانه فرانکلین
پیروان این فرق شیطانی نگاهشان معکوس است. به این صورت خدای خالق، "بد" و شیطان، "خوب" و هدیهدهنده "آزادی" و "استقلال از اخلاق" میشود. داستان این است. اینها باور دارند که قیدهای اخلاقی تنها "قرارداد"هایی است که انسانها ساخته و به آنها نیازی نیست. در حالیکه سنت میآموزد که اخلاق جزئی از قوانین الهی است که هیچگاه تغییر نمیکند. این همان شریعت هست. همان امر قدسی. این نقطه کلیدی تفاوت جهانبینی مدرن و جهانبینی سنتی است. دور نگفتهایم اگر بگوییم جهانبینی مدرن، همان جهانبینی شیطانی باستانی فرقههای کذاییشان بود که برای دنیای مدرن بزک کرده و به صورتی ساده، آسان و با رنگ و لعابی جدید برای مردمی که با جریان آب شنا کرده و زحمت مطالعه مطالب سردرد آور را به خود نمیدهند عرضه کردند. تفاوت اصلی آن با نسخه عمومی حذف "غیب" و ماورای ماده بود. کافی است روی فروشندگان، فیلسوفان و متفکران اصلی آن زوم کنید که ببینید خود آنها به نسخه عمومی ایمان نداشته و در خفا نسخه اصلی که شامل "غیب" و اذعان به نیروهای فوق ماده است را اجرا میکردند. چه بسیار آنها که این جهانبینی را تحت هزار نام و چهره میآموزند و بر اساس آن زندگی میکنند و آن را دستاورد طبیعی دنیای جدید میدانند. همانها که زحمت تعقل را به خود نمیدهند که هیچ چیز این جهانبینی و "سکولاریزم"، مدرن، جدید و طبیعی نیست. هیچ چیزش. بریدن از امر و سنت الهی از تاریخی که ما میشناسیم نیز قدیمیتر است. و این کلاه بزرگی است که سر مردم گذاشتهاند. پس از آتشهایی که برپا کردند. پس از انقلاب فرانسه. گفتند میخواهند دین و سیاست را جدا کنند. اعلامیه حقوق بشر را نوشتند. قوانینی را نوشتند که بسیاری امروزه میپرستند و نمیدانند که این قوانین از کجا آمده و با چه اهدافی نوشته شدهاند. که بگویند ما نیازی به وحی نداریم. کسی که ذرهای درک از تاریخ فرق رازآمیز داشته باشد، همان فرقی که بتهای فلسفه، منطق و فکری که امروزه به عنوان عقلا و بزرگان به خورد ما میدهند، از آغاز تا به امروز عضوشان بودهاند، میفهمد که چه کلاهی سرش رفته. اگر میخواستند دین و سیاست را جدا کنند پس میبایست قوانین و اصول جدید را بر اساس بیدینی و آتئیسم بنویسند. چنین کردند؟ خیر. بر اساس تعالیم خود نوشتند. بر اساس تعالیم mystery schools.
![](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Murder%20(200).jpg)
اعلامیه حقوق انسان و شهروندان تائید شده توسط مجلس فرانسه 26 آگوست 1789در 17 بند، 17 عدد زندگی دوباره در تعالیم مخفی. علامت مصری چشم هورس، نشانی بسیار مهم در تمام فرق رازآمیز و مخصوصا ایلومناتی، در بالای اعلامیه جولان میدهد. یک علامت فاشیزم (فاسکیز، چوبهای گره خورده به هم در میان یک نیزه یا تبر، نشان روم باستان به معنی فدا کردن شخص برای جمع و نیزه و تبر به معنی قدرت و سیطره دولت، که بعدا نشان معروف فاشیستهای جنگ دوم شد، در وسط لایحهها نمایان است. بر سر آن کلاه فریگیان phrygian hat نشان مهم دیگری، که در انقلاب فرانسه به کلاه جاکوبیان نیز معروف شد، قرار دارد. و در بالای کلاه اوروبوروس oroborous، ماری که دم خود را میبلعد، میبینید.
اما نگران نباشید! اینها همه ابتکارات و تزئیناتی معصومانه و تصادفی برای این دستاورد بزرگ بشریاند.
این منورفکران illuminati قیدهای اخلاقی را همچون بندهای مزاحمی میدانند که شیطان از آنها نجاتشان داده تا آزادی و استقلال را به بشر هدیه کند. جهانبینی اینان از آشوب به آشوب است. به زبان بسیار ساده:
1 - در ابتدا هرج و مرج و آشوب بود و میتوانستند هر غلطی میخواهند بکنند. عصر کفر و جاهلیت به زبان ما. عصر معصومیت و آزادی به زبان خودشان.
2- ادیان توحیدی آمدند و زندگی را بسیار سخت کردند. شریعت و قانون گذاشتند. دیگر نمیتوانستند هر غلطی بکنند، زیر هر بتهای جماع کنند، دستهجمعی مست کنند و ماسک به صورت بزنند و همه با هم عشقبازی کنند، در سر و صدای موسیقی و پایکوبی و سرمستی، کودکان غربا را قربانی کنند و انبیا را بکشند. بعد این ادیان ساختگی به عنوان دلیل مخالفت با آزادی و استقلال این بچه معصومها، قانون، سنت و شریعت الهی را بهانه کردند، شیطان بد را ساختند و به لوسیفر تهمت زدند و گفتند این کارها "بد" و "شیطانی" است.
3 - باور ایلومناتی چنین پیش میرود که پس از این، دورانی خواهد بود که این ساختار افول خواهد کرد. اینان فعالترین نقش را در این دوران دارند. هدفشان نابودی امر قدسی است. مسخره کردنش. نابودی تمام ادیان و حکومتهای سنتی. تا دینی نماند جز دینشان و پادشاهی نماند جز پادشاهشان. این مرحله مهمترین وسیلهاش تحریک و عصبی کردن مردم است تا آشوب و انقلاب کنند. هر جرقهای تشویق میشود و بر هر آتشی دمیده میشود. همانطور که گفتند هدفشان از یک شعله نورانی، روشنایی نیست، دنیا را به آتش کشیدن است. آتشی که از درون آن ققنوسی جدید متولد میشود.
![](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Murder%20(201).jpg)
کتاب آقای جیمز بیلینگتون، مسئول کتابخانه کنگره آمریکا و یک رودزین آکسفورد( Rhodesian ) با عنوان "آتش در اذهان انسانها – ریشههای ایمان انقلابی" عنوان را از کتاب possessed داستایوسکی گرفته، possessed به معنی کسی که تحت سیطره موجودی فرای مادی، عمدتا شیطان، میباشد است. برخلاف بسیاری مورخان دیگر بیلینگتون روی وقایع تاریخی و دلایل اجتماعی تمرکز نمیکند. به جایش ردی تقریبا نامرئی از ایدههایی که عمدتا توسط جوامع رازآلود منتقل میشوند را میگیرد. ایدههایی که در همان شعار انقلاب فرانسه خلاصه شدند : liberte, egalite, fraternite. همان شعار فراماسونی:
استقلال، برابری، برادری.
هدف نهایی طبق شعار باستانیشان که شعار رده 33 فراماسونری نیز هست «نظم از آشوب» میباشد.
Ordo ab chao = order out of chaos
4- آشوب دنیا را میگیرد و حالا آقایان از این آشوب میل خود را بیرون میکشند. از این آشوب، نظم نوین دنیویشان را بیرون میکشند. از این آتش، ققنوس بر میخیزد. پادشاهشان و حکومت جهانیاش پای میگیرد. فکر میکنید تصادفی بود همه رهبران پس از این فاجعه اقتصادی اخیر،که رسانههای رسمی نیز دیگر جلو آمده و مستند میسازند که برنامهریزی شده بوده، پریدند جلو دوربینهای خبری، با دمشان گردو شکستند و مثل بلبل همه عین هم خواندند که این عالی فرصتی است برای درست کردن "نظم نوین جهانی" و نباید آن را از دست داد؟!
این نظم جدید در حقیقت آشوبی جدید است. بازگشت به جاهلیت و کفر. پایان عصر کمیت و آغاز عصر کیفیت معکوس، تقلبی و چپّه. آنچه در سنّت، "شیطان رجیم در ماسک خدا" میخوانند. ضد مسیح. دجال دروغگو. آشوب، با این تفاوت که حالا اینها آقایند و مولا. معنویت و دین را بر میگردانند. اما معنویت و دین خودشان.
این خلاصهای است از جهانبینی ایلومناتی. خلاصهای با نثر ساده برای کسانی که قدر سادگی را میدانند. اگر میخواهید بیشتر بدانید ارض الله واسعه. منابع هست. کتابها هست. و هیچ،
هیچ بهانهای نیست که فردا بگویید از کجا میدانستیم؟ زحمت بکش و تحقیق کن و به توضیح اول و دوم و سوم قانع نشو. حقیقت این امور و این فرقهها مثل پیاز است. بو میدهد! اما مهمتر از آن،
لایه لایه است. عاقل کسی است که به لایه اول راضی نشود. وقتی میگویند فلانی چنین گفت برود متن و خاطرات خود آن فلانی را بخواند. برود سر متون اصلی. قانع نشود به توضیحات رسمی فیلتر شده که برای عموم مینویسند. برود تلمود اصلی را بخواند. نیوتون را میخواهد بشناسد برود نوشتههای خودش را بخواند. اگر گفتند چشم و مشعل و فلان چنین است راضی نشود و برود متون کابالیستی و فراماسونی را بخواند که آنها چطور میبینند. تا میتواند بخواند. آن تلویزیون لعنتی را خاموش کند و فکرش را به کار بگیرد. عقب برود تا کل تصویر را ببیند. روی یک نقطه تمرکز نکند و متخصص یک قطعه پازل نشود. علوم مختلف را بخواند تا تصویر را بهتر ببیند.
[14] عاقل کسی است که اعمال و نشانهها را ببیند و قضاوت کند. نگاهی به دنیایتان بیندازید و ببینید چقدر موفق بودهاند. از اعمالشان قضاوت کنید. آشوبها و جنگها و غم و مصبیت مردم را ببینید. باحال و خوب شدن "بدی" و ملالآور شدن "خوبی" را ببینید. چپه شدن همه چیز را ببینید. مسخره کردن و نابودی تمام نظامهای دینی و حکومتی سنتی را ببینید. ظهر الفساد فی البر و البحر را در هر گوشهای و هر جنبهای ببینید. نایابی یاقوتهای رمّانی، کیفیت، و اوج پلاستیکی کمیت را ببینید. درد ظاهربینی در جامعه را به جان حس کنید. تبدیل شدن رؤسای کشورها در ظاهر و باطن به کارمندانی متحدالشکل و قول که همه به نوعی به دنبال نظم نوین جهانیاند را ببینید. نابودی پادشاهان سنتی و جایگزینیشان با کت شلوارهای متحدالشکل را ببینید و ببینید در این میان کدام پادشاهان جان سالم به در بردهاند. همانها که کارمندان محلی متحدالشکلشان دورشان حلقه زده و عکس میگیرند.
ملکه و دوستان و کارمندان متحدالشکل
اوباما در حال تعظیم 45 درجه به امپراطور ژاپن و عبدالله سعودی. بسیاری معنی این حرکت را درک نکردند. چرا "قدرتمندترین رهبر دنیای آزاد" باید به دو پادشاه که یکی سمبلی وحشتناک از خودکامگی است اینچنین کمر خم کند؟
آنها که نفمیدند همانهاییاند که سر از کار این آقایان در نمیآورند.
شاید این نشانه علم اوباما به مرتبه حقیقی این دو پادشاه در جهان امروز، در بین "خودشان" است. اینها چه کسی را در شرق باقی گذاشتند؟ خاندان سلطنتی ژاپن، چه کرد یا چه بود که جان سالم به در برد؟ و آل سعود حقیقتا کیستند که غربیان با اطمینان خاطر آنها را حاکم ارض مقدس مسلمانان کردند؟ چرا باید نماینده پر قدرتمندترین کشور دنیا در مقابل کسی تعظیم کند که به گفته خودشان عرب بیفرهنگ و سوسمارخوری بیش نیست؟
آیا نوشتههای بعضی محققان سعودی، که یکیشان به قتل رسید، درباره یهودی بودن آل سعود و بعضی دیگر حکام عرب، و ارتباط آنها به یهودیان خیبر، ریشه در حقیقت دارد؟
پس از عصر مادیبینی محض، رشد عجیب و سریع معنویت را در دنیای امروز ببینید. بازگشت دانشمندانی که تا دیروز تعصبشان بر مادیگرایی و نابودی معنویت بود، به احترام به سنن باستانی و اذعانشان به دست کم گرفتن آنها را ملاحظه کنید. اما این چه بازگشتی است؟ این همان معنویت و سنتهای آقایان است، نه معنویت و سنت حق. عصر کمیت محض به پایان رسیده. منقضی شده. کیفیتی دارد جایگزینش میشود. معنویتی بر میگردد. اما کیفیت و معنویتی معکوس. کاریکاتور و مسخره. چلاق و یک چشم. و این نمیشود مگر در میان کوران. داستان لباس جدید پادشاه را یادتان هست؟ پادشاه را چه کسانی ممکن است تشویق کنند؟ مردمی که خود از او لختترند.
قربانی انسان، یک کودک، شیطانیترین کاری است که کسی میتواند انجام دهد. هدف همین است. پروسه استقلال و آزادی در چشم آنها. چرا که از دید آنان، اگر شما قبول کنید که خدا بد است، یا خدایی نیست، که همان میباشد، در این صورت پس هیچ اخلاقی وجود ندارد. چیزی به نام درست و غلط وجود ندارد. تنها چیزی که مهم است همان اراده به سوی قدرت نیچه است. پیشرفت خودت به قیمت دیگران. حالا تو حق داری همه چیز داشته باشی، نه تنها میتوانی، بلکه
بایدسعی کنی به سوی چیزی که خارج از این بحث در میان "عوام" و "سفها"، "بد" و "شیطانی" دیده میشود، باید تلاش کنی تا این ایمان جدیدت را مجسم کنی. تا "استقلال" و "آزادی" ات از خدا را نشان دهی، تا عصیان کنی به پیروی از ابوالعاصین و پز تواناییات را بدهی در هر امری که بقیه عوام "بد" و "شیطانی" میبینند. فیلم جالبی در این باره وجود دارد. "اینک آخرالزمان"
[15]. معنی این فیلم چیست؟ آن کلونل در چشم دنیا و مردم شیطانی است. اما در آخر داستان میبینید که نه ... داستان عمیقتر از این حرفهاست. که بله، شاید این کلونل زیادهروی کرده، اما چیزی را کشف کرده. خود کلونل چنین توصیف میکند که گردانش را به دهکدهای میبرد که در آنجا دستهای بچهها را بریده بودند. اما او وحشت زده و ناراحت نشد. بلکه چیزی همانند "گلولهای از الماس" به مغزش فرو رفت. او متوجه "نبوغ" این امر شد! توانایی اینکه مقید و اسیر چیزهایی که مردم "اخلاق" مینامند نشویم. و متوجه شویم که اراده به سوی هدف و به کارگیری هر وسیلهای به آن سو، مجاز است.
که هدف وسیله را توجیه میکند.
فرهنگ مدرن و مخصوصا هالیوود، شیطان و "بد" را چنان کاریکاتور کرده که دیگر اکثر مردم نه تنها به امری بد یا شیطانی عقیده ندارند که هیچ، بلکه این امور را مسخره میبینند. وقتی شرکت کدبری بستنی میسازد به اسم "هفت گناه کشنده"، با هفت مزه، چه بگوییم؟
بستنیهای مگنوم با طعم 7 گناه کشنده
در پایین در تبلیغ تیشرت نوشته شده "گناه" کن و "عواقب" را بپوش
هدف وسیله را توجیه میکند. اگر وسیله این است که هزاران نفر از شهروندان خودت را بکشی، پس باید بکشی. در هر صورت آنها که شهروند حساب نمیشوند. آنها بزغاله و احشام حساب میشوند. شیاطین جن و انس افتخار میکنند در انجام این کارها. تصویر کالی را یادتان هست؟ این برایشان "قدرت" شان را ثابت میکند. از این بهتر و لذتبخشتر هم ایجاد تفرقه در میان بنیآدم و انداختنشان به جان یکدیگر است. هرچه نزدیکتر و عزیزتر، بهتر. چرا قرآن کریم مشخصا از اعمال اینها، جدایی انداختن بین زن و شوهر را ذکر میکند؟ چه چیزی دردناکتر است از نابودی عشقی پاک که خداوند رحیم بین یک زوج میگذارد؟ پس اختلاف میاندازند، با گناه، با فساد، بین زن و شوهر، پدر و فرزند، نسلها، همسایهها، شهرها، قومها، رنگها، ملتها. مگر الرحمن نگفت که بهترینتان خداترس ترینتان است؟ مگر نگفت که اینها دشمن شمایند؟ چه آسان باور کردید که وجود ندارند، و چه تبلیغی برای هر جاسوس و دشمنی، بهتر از اینکه "وجود ندارد." اختلاف میاندازند. هر گندی که بنیآدم میزند بر سر خود زده، و هر گلی که میزند هم بر سر خود زده. اما بیمعرفتی نسبت به خدا نیست؟ قدر خدا را ندانستهاید... کلام شیطان در مورد اکثرتان درست از آب درآمد. فرشتگان عذاب بر قوم لوط آمدند و گفتند جز یک خانه مسلمان در بینشان نیافتیم. الان چه؟ برای ساعتی اقامت در این دنیایی که ظاهری از آن شناختهاید میکشید و میزنید و میبرید و شیاطین را میخندانید و میگویند دیدید راست میگفتیم. چه پست است این مخلوق خاکی.
اما چه زیبا گفت که در نهایت عاقبت برای بندگانی است که برتری نمیجویند. که باطل، نابودشدنی است، و لو کره المشرکون.
که اگر در کل دنیا یک امام و یک پیرو راستین باشد هدف انجام شده.
امام علیهالسلام هست. غایب نیست. ما غایبیم. حاضر شویم. از خود شروع کنیم.
************
" به بانکداران صیهونیست ایمان داشتیم ..."
ذکر خداوند رحمن در پایان را، شدیدا لازم و واجب دیدیم. حال چه ذکر ولیاش، یا قرآناش. یا چیزی دیگر.
تصاویر زیر دریچهای از عالم نمادهای الهی به رویتان باز میکند. حال که همه غرق در نمادهای واژگون شیطانی هستند، ما نیز مفاهیم را نمادین گذاشتیم.
[tr][td]
![](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Murder%20(210).jpg)
[/td][td]
![](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Murder%20(211).jpg)
[/td][/tr][tr][td]
حضرت علی علیهالسلام "اسدالله غالب"[/td][td]
نصر من الله و فتح قریب و بشر المومنین یا محمد(محمد (ص) میتواند اشاره به امام زمان ما نیز باشد)
[/td][/tr]
برگی بسیار زیبا از قرآن به خط کوفی قدیمی
بدا فی رجب 1430 و اکملت بعد سنة بحمد الله فی 29 رمضان الکریم 1431
التماس دعا برای ظهور مولانا الامام الهادی المهدی سیف الله المنتقم صلی الله علیه و آله الطیبین الطاهرین
برای برادرانی که در کار کمک نمودند
و للعبد الحقیر المذنب ابا یعقوب غفرالله له.
http://www.bidari-andishe.ir/
دانلود مقاله "قربانی کردن انسان" در آئینهای رازآلود (4 مگابایت)(از پارسا اسپیس)
دانلود مقاله "قربانی کردن انسان" در آئینهای رازآلود (4 مگابایت)(از پرشین گیگ)
دانلود مستند تصویری "قربانی کردن انسان" در آئینهای رازآلود - قسمت اول (100 مگابایت)
دانلود مستند تصویری "قربانی کردن انسان" در آئینهای رازآلود - قسمت دوم (100 مگابایت)
دانلود مستند تصویری "قربانی کردن انسان" در آئینهای رازآلود - قسمت سوم (30 مگابایت)
دانلود منابع تحقیقی در مورد "قربانی کردن انسان" در آئینهای رازآلود (25 مگابایت)
منابع:
My Irrelevant Defence: Meditations inside Gaol and out on Jewish------- Ritual murder, Arnold S. Leese
Der Judische Ritualmord, Helmut Shcramm
Debacle in Damascus, Harold Rhomme
Judaism’s Strange Gods, Michael A. Hoffman II
The History of Judaism, Michael A. Hoffman II
The Life and Miracles of St William of Norwich by Thomas of Monmouth, translated by Augustus Jessopp, Cambridge University Press
New York State Journal of Medicine, Strange Murder of William of Norwich, 1133, by William D. Sharpe, 1
st Nov 1971
Moustafa Tlass, Matzo of Zion
Blood Ritual, Philip de Vier
Rev. Marthin Luther, Jews and their Lies
Terrorism and Illuminaty, a 3000 year history, David Livingstone
The Dying God, the Hidden History of Western Civilization, David Livingstone
The Murder of Andrei Youshchinsky, former Duma member and attorney, G.G Zamyslovsky
Searching for the Jews who murder Gentile Babies: How These Jews Use the Babie’s Blood, Dr.Vladimir Dal
The Relation of Jews to Blood, V.V Rozanov, Stockholm 1932 (reprint)
Jewish Ritual Murder Revisited Documentary
The Biggest Secret – David Icke